محفل حیدریون قم

یک شب میان صحن نجف داد می زدم / گشتم نبود، بهتر از اینجا، نگرد نیست

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محفل حیدریون قم» ثبت شده است

یدالله فوق ایدیهم...

روزی عالمی سنی به علامه امینی که داشت از منبر به زیر می امد گفت: شما شیعه ها به علی(علیه السلام) غلو میکنید و او را ید الله میگویید
بلافاصله علامه امینی گفت: اگر عمر گفته باشد قبول میکنی؟
او گفت: سخن عمر برای ما حجت است!
علامه سریع یکی از کتب اهل سنت را خواست و صفحه ای را به او نشان داد که این حدیث در ان صفحه بود :
روزی مردی به طواف کعبه اشتغال داشت در همان جا به زن نامحرمی نگاه نامشروعی کرد.
امیرالمومنین علی(علیه السلام) او را در این حال دید و با دست ضربه ای به او زد و او را مجازات کرد.
او هم به عنوان شکایت نزد عمر رفت و داستان را گفت.
عمر گفت: قد رای عین الله و ضرب ید الله
چشم خدا دید و دست خدا زد
بدین صورت آن عالم سنی مبهوت شد...
_____
منابع:
النهایه ابن اثیر عبد الرزاق ج10ص410
کنز العمال ج5ص462
تاریخ مدینه دمشق ج17ص42
جواهر المطالب ج1ص199
جامع الاحادیث ج26ص29
جامع معمر بن الراشد ج1ص144
لسان العرب ج13ص309

۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

رو به ایوان نجف نادعلی می خوانم...


اول صبح به مولا جگرم حال آمد 
برده ام نام علی را جگرم حال آمد 

رو به ایوان نجف نادعلی می خوانم 
صد و ده بار به بالا جگرم حال آمد 

ضربه کاری او ریشه ی مرحب را کند
تا نشستم به تماشا جگرم حال آمد

خاطرات احد و بدر به زهرا که رسید 
با "علی" گفتن زهرا جگرم حال آمد 

منکر تو هوس آمدن جنت کرد 
تا تو گفتی برو بابا جگرم حال آمد
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۷ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر