محفل حیدریون قم

یک شب میان صحن نجف داد می زدم / گشتم نبود، بهتر از اینجا، نگرد نیست

۱۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

عزای حضرت صدیقة الکبری

محفل حیدریون به مناسبت ایام شهادت حضرت صدیقة الکبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها برگزار می نماید:

سال خود را با روضه مادر آغاز می کنیم

از 29 اسفند به مدت 5 شب

ساعت 19:30

نیروگاه - ابتدای توحید 22 - پلاک 15

۲۷ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۱۱ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

دشمن اهل بیت علیهم السلام


ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺤﻤﻴﺪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ:
ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﻰ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻓﻌﻠﯽ ﮐﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠَّﻪ!!!
ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻤﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﻛﻨﻢ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺁﺭﻯ
ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺩﺷﻤﻦ ﻣﺎ ﺍﻫﻠﺒﻴﺖ (ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺗﺐ) ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
____
منبع:
ﺛﻮﺍﺏ ﺍﻷﻋﻤﺎﻝ ﻭﺍﻋﻘﺎﺏ ﺍﻷﻋﻤﺎﻝ ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺹ 534 
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۰۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

ای وای مادرم...

آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبت امّک المظلومة

شهادت مظلومانه پاره ی تن رسول خدا، عصمت الله الکبری، حضرت فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) را به محضر حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.


۲۴ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

بهشت دلربای من...

قال: سمعنی أبو عبد اللّه صلوات الله علیه وأنا اقول: أسأل اللّه الجنة.
فقال لی: یا أبا محمد أنت واللّه فی الجنة، فاسأل اللّه أن لا یخرجک منها.
قلت: وکیف ذلک- جعلت فداک-.؟
فقال: من کان فی ولایتنا فهو فی الجنة.

راوی می گوید در محضر مبارک امام صادق صلوات الله علیه از ایشان خواستم تا برایم بهشت را مسئلت نمایند.
حضرت صلوات الله علیه فرمودند: ای ابا محمد به خدا سوگند تو الان در بهشتی! پس از خدا میخواهم تو را از بهشت بیرون نکند!!!
عرض کردم فدایت شوم چگونه؟؟؟
صلوات الله علیه فرمودند: هر کس در ولایت ما باشد پس او در بهشت است.

___

منبع:

شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ؛ ج3 ؛ ص494


۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۳:۱۸ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

سرمنشاء تمام بدی ها سقیفه است...

امام حسن علیه السلام : 
لَوْ اَنَّ النّاسَ سَمِعوا قَوْلَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسولِهِ لاََعْطَتْهُمُ السَّماءُ قَطْرَها وَ الاَْرْضُ بَرَکَـتَها وَ لَمَا اخْتَلَفَ فی هذِهِ الاُْمَّةِ سَیْفانِ وَ لاََکَلوها خَضْراءَ خَضِرَةً اِلی یَوْمِ القیامَةِ؛
اگر مردم سخن خدا و پیامبرش را می شنیدند، آسمان بارانش را و زمین برکتش را به آنان می بخشید و هرگز در این امّت، اختلاف و زد وخورد پیش نمی آمد و همه از نعمت سر سبز دنیا تا روز قیامت، برخوردار می شدند. 
منبع:
امالی طوسی، ص ۵۶۶، ح ۱۱۷۴
___
پ.ن
اگر...
اگر مردم گوش می کردند...
لعنت خدا بر شورای نجس سقیفه
۱۷ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

دختر آمد، حیف مادر می رود...


میلاد سراسر سعادت شریکة الحسین، علیاء مخدره، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به محضر قطب عالم امکان، حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان و محبین حضرتش تبریک و تهنیت عرض می کنیم.
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۴ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

5 سجده ی شکر پیامبر


ابن عباس میگوید:
دیدم پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم پنج سجده نمودند!
بدون رکوع وعمل دیگری..

دلیل را پرسیدم؛حضرت فرمودند؛

جبرئیل به من عرضه داشت: خدای عزّ و جلّ علی علیه السلام را دوست دارد . من سجده شکر به جا آوردم؛
سپس گفت: خدا فاطمه سلام الله علیها را دوست دارد . من سجده شکر به جا آوردم؛
جبرئیل گفت: خدا حسن علیه السلام را دوست دارد . من باز سجده شکر نمودم؛
بعداز آن گفت: خدای متعال حسین علیه سلام را دوست دارد .وبازسجده شکر دیگری نمودم؛
سپس گفت: خدای متعال دوستداران آنان را دوست دارد . ومن نیز به شکرانه ی آن سجده نمودم.
___
منبع:
امالی شیخ مفید ص21
بحارالانوار ج65 ص111
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۲۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

5 دلیل برای شیعه بودن


ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻰ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﯾﺪ:

ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﺍﺯ ﻃﺎﯾﻔﻪ ﺑﻨﻰ ﻋﺎﻣﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ؛ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ:

ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠّﻪ! ﻣﺎﺀﻣﻮﺭﻯ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺣﻀﺮﺗﻌﺎﻟﻰ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ، ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ ﺧﻮﺏ ﻭﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﯿﻢ.

ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﻣﺄ ﻣﻮﺭ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺎ، ﺩﺯﺩﻯ، ﻏﯿﺒﺖ، ﺗﻬﻤﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ ﺯﺷﺖ ﻧﻬﻰ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﺩﺍﻣﺎﺩﺕ – ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﯾﺖ – ﻋﻠﻰّ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻋﻠّﺖ ﺁﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ؟!

ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻋﻠّﺖ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻭ ﺗﺎﺑﻊ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﯿﺪ:
- ﺍﻭّﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺍﻣﯿﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ : ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺳﻼﻡ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﮐﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻋﻠﻰّ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮐﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ.
- ﺩﻭّﻡ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍُﺣﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻓﻦ ﻋﻤﻮﯾﻢ ﺣﻤﺰﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ؛ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ؛ ﻭ ﺣﺞّ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮ ﻓﻘﺮﺍﺀ ﻭﻣﺴﺘﻤﻨﺪﺍﻥ، ﻭ ﺯﮐﺎﺕ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺗﻬﻰ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺮﺩﻡ. ﻭﻟﯿﮑﻦ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻋﻠﻰّ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﮑﻠّﻒ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻭﺍﺟﺐ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻡ.
- ﺳﻮّﻡ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﻯ ﺳﯿّﺪ ﻭ ﺳﺮﻭﺭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﻯ ﺁﺳﻤﺎﻧﻰ؛ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﻣﻼﺋﮏ؛ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ؛ ﻭ ﻋﻠﻰّ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﺻﯿﺎﺀ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﭘﺲ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻋﻠﻰّ، ﺳﺮﻭﺭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﻃﺎﻋﺎﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
- ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺤﺒّﺖ ﻋﻠﻰّ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣوﻣﻨﯿﻦ ﻣﺴﺘﻘﺮّ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
- ﭘﻨﺠﻢ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ، ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﻋﻠﻰّ ﮐﻨﺎﺭ ﻋﺮﺵ ﺍﻟﻬﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

منبع:

ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻ ﻧﻮﺍﺭ : ﺝ ۲۷، ﺹ ۱۲۸، ﺡ ۱۲۹٫

۱۴ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۳۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر

انگور نجف طعم بهشتی دارد...


ساقی به پیاله باده کم می ریزی

 این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

 

 از گردش ساغرت شکایت دارم

 آسوده بریز! بنده عادت دارم

 

 با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم

 سجاده و تسبیح و قدح می خواهم

 

 ما قوم عجم به باده عادت داریم

 بر پیرمغان «علی» ارادت داریم

 

 بر طایفه مان نگاه حق معطوف است

 میخانه ی شهر طوس ما معروف است

 

 من اهل ری ام ؛ مست ولی اللهم

 یک خمره می ِ سفارشی می خواهم

 

 در روز ازل که دل به آدم دادند

 فریاد زدم؛ پیاله دستم دادند

 

 فریاد زدم: علی؛ پناهم دادند

 اینگونه به این میکده راهم دادند

 

 با دیدن این شوق عنایاتی کرد

 لبخند علی مرا خراباتی کرد

 

 من مست ِ مِی ابوترابم یک عمر

 سرزنده به نشئه ی ِ شرابم یک عمر

 

 یک ثانیه بی شراب نتوانم زیست

 در مذهب ما حلال تر از مِی  نیست

 

 جامی بده لب به لب، خرابم ساقی

 از مشتریان خوش حسابم ساقی

 

 ساقی بده باده ای که گیرا باشد

 از خُم  کهنسال  تولا باشد

 

 ساقی بده باده ای که روشن باشد

 خوشرنگ و زلال و مردافکن باشد

 

 زُهاد پر از افاده را دلخور کن

 با نام خدا پیاله ها  را پر کن

 

 بد مستی ِ من قصه ی  پر دنباله است

 زیرِ سرِِ باده ای صد و ده ساله است

 

 این بزم مرا اهل سخن می سازد

 تنها مِی کوثری به من می سازد

 

 من معتقدم باده سرشتی دارد

 انگور نجف طعم بهشتی دارد

 

 می داخل خُم سینجلی می گوید

 قُل می زند، علی علی می گوید

 

 هُوهُوی ِ تمام خمره ها را بشنو

 تفسیر شگرف « هل اتی» را بشنو

 

 با تلخی این دُرد، رطب می چسبد

 با حال خوشم  توبه عجب می چسبد

*

 گویم به تو حرف عشق بی پرده علی

 این شور، مرا به رقص آورده علی

 

 با غصه و غم عجب وداعی  دارم!

 سرمست توام! چه خوش سماعی دارم!

 

 هوُ هوُ نکنم ؛ جنون مرا می گیرد

 این دل به هوای کربلا می گیرد

 

 دیوانه ترم نکن، کجا می کِشیم!؟

 سمت حرم دوست چرا می کِشیم؟

 

 تا طور کشانده ای، عصا می خواهم

 یک تذکره ی ِ کرببلا می خواهم

شاعر: وحید قاسمی

۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۴ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
کلب الحیدر

درب مدینه علم نبی

روزى عمر به یکى از اطرافیانش گفت : اى پسر یمان چگونه صبح نمودى ؟ 
او گفت : مى خواستى چگونه شب را به صبح برسانم ؟ به خدا قسم صبح کردم در حالیکه حق را مکروه دارم و فتنه را دوست دارم . شهادت مى دهم به چیزى که ندیده ام آنرا، نگه مى دارم غیر آفریده را و بدون وضو نماز مى خوانم و براى من در روى زمین چیزى است که براى خدا در آسمان نیست . 
پس عمر خشمگین شد و خواست که آن جوان را به شدت تنبیه کند، على علیه السلام که از جریان مطلع شده بود عمر را دیدند در حالى که عصبانى و خشمناک بود. 
عمر گفت : به پسر یمان برخوردم . او در جواب سؤالم که چگونه صبح کردى ؟ گفت : صبح کردم ، در حالیکه از حق خوشم نمى آید. 
حضرت فرمود: او راست گفته زیرا مرگ را که حق است ناخوش مى دارد. 
عمر گفت : او مى گوید فتنه را دوست دارد. 
حضرت فرمود: باز هم راست گفته زیرا او مال و فرزند را دوست دارد و خداوند مى فرماید: "انما اموالکم و اولادکم فتنه"
عمر گفت : او شهادت مى دهد به چیزى که ندیده است . 
حضرت فرمود: راست مى گوید: او شهادت به یکتایى خدا و مرگ و قیامت و بهشت و جهنم و صراط مى دهد و هیچکدام را ندیده است .
عمر گفت : او گفته که من حفظ مى کنم ، غیر آفریده را. 
حضرت فرمود: باز هم راست مى گوید زیرا او کتاب تعالى را که مخلوق نیست ، در دست دارد. 
عمر گفت : او بدون وضو نماز مى خواند. 
حضرت فرمود: او صلوات مى فرستند بر رسول خدا و صلوات بر او بدون وضو جایز است . 
عمر که عصبانى بود گفت : ابوالحسن چیز بزرگتر از همه اینها مى گوید. و آن این است که من در روى زمین چیزى دارم که خدا در آسمان ندارد.
فرمود: راست گفت : زیرا او زن و فرزند دارد و خداوند منزه از داشتن زن و فرزند، منزه است.
پس عمر گفت : نزدیک بود که پسر خطاب هلاک شود، اگر على بن ابى طالب علیه السلام نبود

منبع:
الغدیر، ج 11، ص 20
۰۸ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۰۷ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
کلب الحیدر